خلاء تقابل گفتمانی در فیلم سرهنگ ثریا
نشست نمایش و نقد فیلم«سرهنگ ثریا» ساخته«لیلی عاج» به عنوان نخستین نشست از سلسله نشستهای«فارسینما» به همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزۀ هنری انقلاب اسلامی و به منظور نمایش و نقد گفتمانشناسانه و نشانهشناسانه فیلمهای روز سینمای ایران، شنبه، ۷ بهمن ۱۴۰۲، با حضور محمدصادق رشیدی، نشانهشناس حوزه هنر و عضو هیئت علمی دانشگاه، تینا امین، گفتمانشناس و استاد دانشگاه، فرزانه فخریان، زبانشناس، مهدی صالحی به عنوان مجری کارشناس نشست و لیلی عاج نویسنده و کارگردان فیلم سرهنگ ثریا در تماشاخانه مهر حوزۀ هنری برگزار شد.
به گزارش ایلنا به نقل از دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری، تینا امین، گفتمانشناس و استاد دانشگاه، درابتدای این نشست ضمن تمجید از بازی خوب ژاله صامتی در این فیلم و همچنین اجرای مناسب لهجههای مختلف در فیلم به بحث گفتمانشناسانه فیلم پرداخت و گفت: فیلم سرهنگ ثریا فقط سوژهای نمونه برای پرداخت به بحث گفتمانشناسی در سینما است. وی ادامه داد: عناصرداخلی هرگفتمانی ازهمنشینی دال و مدلولی به نام نشانه شکل میگیرند و نشانهها یک معنای ایجابی و یک معنای سلبی دارند و اینها منظومه معنایی درون گفتمان ما را میسازند و عناصر داخلی که به تثبیت معنایی میرسند، میتوانند در یک مفصل بندی وارد یک گفتمان شوند و ساختار آن گفتمان را بسازند و به آن هویت دهند. در یک هم عرضی با همدیگر معنایشان تشکیل میشود و در یک منطق تفاوتی با گفتمانهای رقیبشان، خودشان را نشان و بروز میدهند. یعنی گفتمان غیر از آن چه که هست، گفتمانی در تقابل با گفتمان رقیب است. وقتی که ما فقط به یک گفتمان از نظر یک حوزه معنایی ایجابی بپردازیم اما این شناخت تا موقعی که گفتمان رقیب آن را نشناسیم گفتمان دقیقی نیست. حتی اگر از منظرهای مختلف به آن بپردازیم و عناصرش را واکاوی کنیم. اگر همانجا توقف کنیم، این هژمونی که این گفتمان را میسازد، یک هژمونی پایدار نخواهد بود. دراین فیلم که محوریت زنانه است وی یک راوی اول شخص دارد، قهرمان زن غالب است. یعنی یک راوی دانای کل نداریم که قضایا را از زوایای مختلف ببینیم. یک راوی داریم و همه اتفاقات را از زاویه دید او میبینیم و نشان داه می شود و دوربین از شانه او حرکت میکند و همه جا را می بیند و به کنشها واکنش نشان میدهد.این فیلم یک موقعیت محوری دارد چون ما این شخصیت را در بافتهای دیگر نمیبینیم و گویا فقط همین یک پسر را دارد و این در صورتی است که دو دختر هم دارد.وی دراین باره ادامه داد: این قدر به گفتمان ساخته و پرداخته این شخصیت اول در موقعیت محوری که فیلم دارد میپردازیم که انگار گفتمان رقیبی در مقابل آن نمی بینیم. این مادر دارد فقط در مقابل گفتمان غالبی که اشرف ساخته مقابله می کند نه فقط برای برگرداندن پسرش از آنها. برای کسی که این سازمان را نشناسد و نداند این افراد به چه دلیلی دراشرف گیر کردهاند، این پرسش پیش میآید که چه کار به کارشان دارید و چرا مادراصرار دارد که پسرش را برگرداند!
این استاد دانشگاه درادامه با اشاره به دیالوگهای فاخر و سنگین تئاتری فیلم خاطر نشان کرد: فضای فیلم انگار صحنه تئاتر است و این را غیر از دیالوگها در نور و افکت و تصویر و گرافیک فیلم هم میبینیم. جا داشت که در قالب چنین دیالوگهایی از خط مشی ایدئولوژیک سازمان منافقین هم سخن به میان می آود تا نشان دهنده این تقابل گفتمانی باشد. وی دراین باره خاطرنشان کرد: وقتی در اینجا تقابلی ایدئولوژیک نمی بینیم و فقط عاطفه مادری از منظری عاطفی روانشناختی فربه میشود، مانع دید خردورزی در فیلم میشود و مادر با همه تلاشهایش نتوانست فرزندش را بیرون بکشد و بنابر این بازنده است.